سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 سمیرا ماهروزاده - حیات طیبه

غریبه ناخوانده!!!

یکشنبه 88 اردیبهشت 6 ساعت 2:43 عصر

اگر در خانه مشغول کار باشی و اتاق یا مهمان­خانه به هم ریخته باشه، وسایل کار، کتاب، دفتر و وسایل خصوصی در اتاق ولو باشه و یکدفعه تلفن زنگ بزنه و خبردار بشی تا نیم­ساعت دیگه مهمان داری، چی کار میکنی؟ (هه! میری از خونه بیرون! نه این کار خوبی نیست، مهمان­نواز باش.)اگه من باشم می­گم بستگی داره این مهمان کی باشه، مثلا دوستم، خاله یا عمه در این صورت به خودم خیلی زحمت نمی­دم که همه چیز رو جمع کنم، چون با آنها راحت هستم، حتی اگر یه سری از وسایل خصوصیم هم جمع نشد اشکال نداره. اما، اگر این مهمان همسایه یا یه مهمان رسمی باشه، اون وقت قضیه فرق می­کنه، سریع وسایل خصوصیم رو جمع می­کنم و یه سر و سامانی به ظاهر خونه می­دم.

پس واکنش ما نسبت به فردی که قرار است مهمان ما بشه فرق می­کنه، بنا به موقعیت بر اوضاع اطرافمون تسلط پیدا می­کنیم .حالا یه مقدار زاویه دوربین فکرت رو تغییر بده و مسأله را طوری دیگه نگاه کن،

     خوب آماده ایی؟!ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


فیلم پر فروش نوروزی!

شنبه 88 فروردین 22 ساعت 12:58 عصر

                                              

یکی از فیلم های پر فروش در حال اکران نوروزی اخراجی ها است ،نمی دونم دیدین یا نه ،اخراجی ها یکی از فیلم های حاشیه دار در سالهای اخیر بوده ، و حالا آقای ده نمکی با ساهتن شماره دو آن کولاک کرده ،من نه کارشناسم نه میخوام پام رو تو کفش کارشناسها کنم و کاری هم به نقدهای سیاسی ، هنری و ...که به این فیلم گرفته شده ندارم ، من هم از اخراجی های 1 خوشم اومد هم از 2.

به نظر من اخراجی های 1 میخواست نشون بده که جبهه خودش یه کارخونه انسان سازی بود و توهینی به خانواده شهدا نشده بود ، از قبیل مجید سوزوکی زیاد بودند که رفتن جبهه و متحول شدن.

و اما اخراجی های دو ، بد نیست قبل از اینکه برداشت خودم رو از فیلم بگم ،یه خلاصه ای رو از فضای کلی فیلم برای اونهایی که ندیدن شرح کنم.ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


برنامه خدا (الله بیسیک)!!!

یکشنبه 87 اسفند 18 ساعت 10:17 صبح

                               

آخر سال، بازار خانه تکانی گرمه ،در و دیوار و پنجره که حفظ ظاهر خونه هستند ، باید حتما تمیز بشن ، حالا  اگه کسی واقعا اهل خانه تکانی باشه ، یک سرو سامانی هم به وسایل خونش میده ،لوازم اضافی رو دور میریزه ،داخل کمد ها رو تمیز میکنه ، خلاصه هم به امور ظاهری میرسه هم به امور باطنی .

خوبه آخر سالی ما هم دل اندرون خودمون رو هم تمیز کنیم ، یه بررسی روی افکارمون ، رفتارمون داشته باشیم ، و یه تکونی بهشون بدیم ،ارتباط با اطرافیانمون جزء امور ظاهریند ،ارتباط با خودمون و خدامون امور باطنی و تکون دادنشون آخر سالی بد نیست !

اساسی نرین بخش ارتباطی ما با خدا نمازه ، این روزها ،خیلی ها هم میخواهند نماز بخونند هم میخواهند اونجوری بخونند که خودشون دوست دارن ، بعد هم میگن بابا سخت نگیر همه جورش قبوله!

آخه من می گم ، اگر قرار باشه نماز مثل یک تشریفات ظاهری باشه و هیچ اثری روی زندگی ما نگذاره ، خوب می شه گفت هر کی هر جوری دوست داره بخونه ، اما نماز که فقط یک تشریفات عبادی نیست ، مثل یک نرم افزارکامپیوتری می مونه که یک الگو و دستورات خاص داره تا نرم افزار اجرا بشه ، مثلا اگر شما بخواهید در محیط برنامه نویسی c++   کار کنید ، باید دستورات آن را خوب بشناسید تا برنامتون اجرا بشه ، حتی اگر یک کلمه را اشتباه بنویسید error میده ، پس شما نمیتونید به دلخواه خود عمل کنید !

نماز هم همینطوره ، ما از طریق یک برنامه کامل و با دستورات خاص خودش با خدا ارتباط برقرار کنیم ، که این دستورات به دلخواه ما نیست و باید کاملا طبق الگو باشه ، حالا اگر خواستیم ارتباط اضافه تری داشته باشیم درد و دلی  ، یا راز و نیازی در اون قسمت آزادیم ، از روی دلمون انجام بدیم .

اگر قرار باشه نماز رو بی وضو بخونیم ، با لاک بخونیم ، فارسی بخونیم ، .... برنامه خدا (Allah basic)   مثل Qbasic  درست عمل نمی کنه!

ما علم و معرفتمون در حدی نیست که بخواهیم عمق کارکرد و اثر نماز را روی شکل گیری شخصیتمون ، زندگیمون و رفتارمون درک کنیم ، اما حداقلش اینه که میدونیم اگر این دستور خدای حکیم است ، اثرات خوبی برامون داره پس سعی کنیم خط به خط دستور نرم افزاری و عملی نماز را درست اجرا کنیم ، یعنی برنامه نویس خوبی باشیم ، تا نمازمون error نده !


نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


درد عشق!!!

سه شنبه 87 اسفند 6 ساعت 12:20 عصر

                                                 

                                                              السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا حبیب الله
پیامبر اکرم آنچنان عاشق هدایت مردم بودند که با وجود ناملایمتی های مردم هرگز به خداوند شکایت نمیکردند ، از غم جهالت انسانها بیمار می شدند ، و جانشان به خطر میافتاد، ازایمان نیاوردن آنها در مقابل خدا عذر خواهی می کردند، کار به جایی رسید که خداوندبه پیامبرش دلداری داد و فرمود:

 "لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَک اَلّا یَکونوا مُؤمِنین"  (شعراء/2)
ای رسول ما! تو چنان در اندیشه­ هدایت خلقی، که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمی­آورند، هلاک سازی.

حبیب من! می­دانم که می­خواهی رسالت خود را به کمال به انجام برسانی، اما ما راضی نیستیم که این­قدر جان عزیز خود را در غم ایمان نیاوردن آن­ها هلاک سازی. ای خاتم! اگر ما می­خواستیم به زور و با اکراه اینان ایمان آورند، می­توانستیم؛ اما دیگر آن ایمان برای آنان سودی نداشت. ایمانی که بخواهد در پی اجبار باشد، نه انتخاب، دیگر ارزشی ندارد. اگر آنان چشم حق­بین داشتند، راه را از چاه باز می­شناختند و به خداوند ایمان می­آوردند، تا به سعادت برسند، آنگاه ایمان آنان با ارزش بود و لیاقت پاداش داشت.

"فَذَکِّر إنَّما أنتَ مُذَکِّر21 لَستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِر" (غاشیه/22)  

تنها وظیفه تو متذکر ساختن و راهنمایی آنان است، تو قادر نخواهی بود که کفر آنان را به ایمان تبدیل کنی، اگر خودشان نخواهند.

اما پیامبر اکرم می­خواستند در طول حیات پر برکتشان تا می­توانند روح انسان­ها را درمان کنند، امام علی(ع) در وصف پیامبر می­فرمایند:"طَبیبٌ دَوارٌ بِطِبِّ"

چه خوش حافظ حال پیامبر را توصیف میکند: درد عشقی کشیده ام که مپرس   زهر هجری کشیده ام که مپرس
                                                 گشته ام در جهان و آخر کار   دلبری برگزیده ام که مپرس
                                                 آنچنان در هوای خاک درش    میرود آب دیده ام که مپرس

او معلمی بود که خودش به دنبال شاگردان فراری می­گشت تا کلاس درس را برگزار کند، پزشکی بود که می­گشت تا جان­ها را مداوا کند.خداوندا! ما در عصر و زمانی زندگی می­کنیم که جان انسان­ها بیمار است و پیکره آنان از جهل و کفر زخمی شده است؛ چقدر محتاج یک طبیب دل­سوز هستیم.انسان­های مظلوم در گوشه و کنار جهان مورد ظلم قرار می­گیرند، انسان­های مرفه چشم دلشان از خوشی­های دنیا کور شده است و خود را فراموش کرده­اند، تیرهای دشمنان اسلام آموزه­های اسلامی را هدف گرفته و هیچ چیز سر جای خود نیست.


آیا می­آید؟ طبیب روح و جانمان، آیا می­آید، تا دین جدّش را زنده کند و جان خسته محمد را التیام بخشد؟ محمد منتظر است تا نهال آفت­زده انسانی دوباره زنده شود و برگ و بار دهد.
خداوندا! ما به تو شکایت می­کنیم از فقدان اماممان، از گسسته شدن راه­های وحی، از بسته شدن نهرهای هدایت؛ بر ما جاری کن دریای کوثر را، تا بنوشیم از آن، بر ما نازل کن باران رحمت را به فرج مولایمان صاحب­الزمان (عج).


نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


لباس های جالب اسلامی!!!

چهارشنبه 87 بهمن 30 ساعت 11:40 صبح

سلام،یه ایمیل جالب داشتم،گفتم شما رو هم بی نصیب نذارم! طراحی لباسهای جالب اسلامی در اعتراض به کاریکاتورهای دانمارکی!هر جا نفکر خلاق و نوآوری وارد کار شود شکوفایی را به همراه خواهد داشت . این خم یک مبارزه فرهنگی خلاقانه با کسانی که به توهین به اسلام و پیامبر اعظم پرداختند ، لباسهایی که برای حضور در بازارهای غربی طراحی شده اند.

خندان باش... این سنت (پیامبر اسلام(ص) ) است..

من پیامبرم محمد (ص) را دوست دارم

ادامه دارد،حتما ببینید!!
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


راه حل سوم !!!

یکشنبه 87 بهمن 27 ساعت 11:39 عصر

زینب جان، بین شما و زنان امروز فاصله تاریخی بسیاری است. امّا می خواهیم، صفحات زندگی شما را ورق بزنیم تا ببینیم، زینب علی (علیه السّلام) چه درس هایی برای ما در این عصر دارد.
در مقابل چشمان دختران و زنان امروز، هنگامی که به بلوغ اجتماعی می رسند، برای رشد و پیشرفت راههای فراوانی وجود دارد، آنان در مقابل این دروازه های ترقّی دو راه حل در مقابل خود می بینند، دو راه کاملاً متفاوت:
راه حل اوّل: کرامت زن را به اندازه برهنگی او در عرصه عمومی و جذابیت و جلوه جنسی برای مردان داشتن پایین آورده اند و حتی از جمله حقوق زن به حقّ برهنگی او اشاره می کنند و او را در تمام جایگاه ها و مشاغل با داشتن جلوه زنانه می خواهند.
راه حل دومّی که پیش روی زن می گذارند: به او می گویند اگر می خواهی کرامت و عزّت داشته باشی، نباید وارد جامعه شوی و کرامت زن را در انزوای او در عرصه فرهنگ و علم و اجتماع می دانند.

امّا راه حل سوّمی هم هست! راه حل زینبی!ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


سکوت مردم در مقابل واقعه عاشورا...؟؟؟؟(2)

جمعه 87 بهمن 18 ساعت 11:17 صبح

در ادامه مطلب قبل خانم زهرا بهزاد :

  بازسازی دوباره صحنه غدیر خم به دست اما حسین(ع) و باز بی خبری و ناآگاهی و بدعهدی مردم جفاکار  وضعیت شهر ها هم که به تفصیل گفته شد:

1- بصره یک شهر نظامی بود و اصلاً کاری نداشت.

2- کوفه:مرکز خلافت علی(ع) بود ولی مردم گنگ و ناآگاه داشت که هر روز چهره عوض می کردند.

امام علی(ع) به مردم کوفه فرمودند: شامیان در باطل خود یک سخن اند و شما در حق خویش پراکنده.

3- مدینه: شهر محمد(ص) ولی دستخوش دگرگونی شده بود. هنگامی که امام از مدینه به مکه رفت عکس العملی نشان ندادند و نشانه این است که تن آسایی را به جنگ ترجیح می دادند.

  4- مکه: مرکز حکومت عبدالله بن زبیر که خود را کنار کشیده بود و تصمیم داشت که تماشاگر باشد و در ضمن معاویه قبل از وفاتش وعده هایی از جانب یزید داده بود.

  5- دمشق: که واقعاً مرکز خلافت امویان بود و اصلاً نمی شد حرفی درباره آن زد. در ضمن به دلیل تبلیغات سوء معاویه دشمنی مردم با علی(ع) رنگ دینی گرفت.

از بررسی اوضاع و احوال این شهرها درمی یابیم که کوفه فقط برای اینکه بخواهد ضرب شصتی به شام نشان دهد امام را دعوت کردند. به خاطر صلاح

حکومت اسلامی. در همین 25سال آخر بود که اسلام در سراشیبی سقوط افتاد.

کوفه: درد دین نداشتند بلکه به ظاهر دعوت کردند و غرض سیاسی داشتند مرکز خلافت از دمشق به کوفه بیاید

از آنچه گفته شد به این نتیجه می رسیم که:

.ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >
:لیست کامل یاداشت ها  :