سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 غریبه ناخوانده!!! - حیات طیبه

غریبه ناخوانده!!!

یکشنبه 88 اردیبهشت 6 ساعت 2:43 عصر

اگر در خانه مشغول کار باشی و اتاق یا مهمان­خانه به هم ریخته باشه، وسایل کار، کتاب، دفتر و وسایل خصوصی در اتاق ولو باشه و یکدفعه تلفن زنگ بزنه و خبردار بشی تا نیم­ساعت دیگه مهمان داری، چی کار میکنی؟ (هه! میری از خونه بیرون! نه این کار خوبی نیست، مهمان­نواز باش.)اگه من باشم می­گم بستگی داره این مهمان کی باشه، مثلا دوستم، خاله یا عمه در این صورت به خودم خیلی زحمت نمی­دم که همه چیز رو جمع کنم، چون با آنها راحت هستم، حتی اگر یه سری از وسایل خصوصیم هم جمع نشد اشکال نداره. اما، اگر این مهمان همسایه یا یه مهمان رسمی باشه، اون وقت قضیه فرق می­کنه، سریع وسایل خصوصیم رو جمع می­کنم و یه سر و سامانی به ظاهر خونه می­دم.

پس واکنش ما نسبت به فردی که قرار است مهمان ما بشه فرق می­کنه، بنا به موقعیت بر اوضاع اطرافمون تسلط پیدا می­کنیم .حالا یه مقدار زاویه دوربین فکرت رو تغییر بده و مسأله را طوری دیگه نگاه کن،

     خوب آماده ایی؟!

بهت می­گن حواست رو جمع کن، امشب قراره یه غریبه به منزلت بیاد و از همه بدتر این غریبه دزده، یه دزد زیرک و تو هم ناچاری اونو راه بدی (اگه نذاری بیاد تو از پنجره داخل می­شه). شاید بگی به پلیس زنگ می­زنم، نه این موقعیت استثنایی و خیالی است، هیچ راه فرار و هیچ اقدام امنیتی وجود نداره و در هر صورت دزد وارد خونه می­شه. در اون وضعیت شلوغ و به­هم ریخته چیکار می­کنی؟

(بیا دیگه، حوصله کن، از گفتن این مثال قصدی دارم!)

قطعاً اگه عاقل باشی!! اول وسایل با ارزش مثل طلا و جواهر و پول که برای دزد قابل توجهه از دسترس دور می­کنی و اونها رو پنهان می­کنی، اما به وسایلی که خیلی اهمیتی نداره کاری نداری، یه نظمی به وسایل خصوصی می­دی و اونها رو بنا به ارزش و اهمیتی که دارن، طبقه­بندی می­کنی. این یه رفتار طبیعی است که از داشته­های عزیز خودت محافظت کنی.

حالا می­ریم سر اصل مطلب، اگه از این تخیلات خسته نشدی! این بار تصور کن قراره یه دزد به حوزه­ی معرفت و شناخت تو وارد بشه، این دزد می­خواد به داشته­های با ارزش فکری تو در مورد خودت، خانواده­ات، کشورت و دینت دستبرد بزنه و اگه دزد زیرکی باشه در اونها تغییر ایجاد کنه! اونوقت چیکار می­کنی؟

در این صورت خوندن فکر اون غریبه و اینکه چه چیزی رو می­خواد بدزده قدم اوله. اینکه بدونیم کدوم یکی از داشته­های فکری و اعتقادی ما برای اون دزد مهمه تا بتونیم ازش دفاع کنیم، مهم­ترین کاریه که باید انجام بدیم. پس شناخت ارزش­ها و جایگاه اونها در زندگی و هویت ما بسیار مهمه. ما در این صورت به یه خودآگاهی می­رسیم که چه داریم و چه نداریم، کدام اصل است و کدام دروغ، آیا همه چیز سر جای خودش قرار داره؟ آیا قابل دفاع هستند یا نه؟ پس ورود غریبه باعث می­شه که سره از نا سره و اصل از بدل جدا بشه.

ورود غریبه به اندیشه انسان در صورتی که آگاهانه باشه و انسان بدونه که قراره دزدی بیاید، می­تونه خوب باشه، چون از داشته­های خودمون آگاه می­شیم، قدر اونها رو بیشتر می­دونیم و برای جلوگیری از دستبرد دزد تلاش می­کنیم آگاهی خودمون رو به­روز کنیم، شک­ها رو به یقین تبدیل کنیم و اون چیزی رو که داریم، علمی­تر و دقیق­تر ارائه کنیم.

اما اگه ناغافل و قبل از طبقه­بندی و خودآگاهی این دستبرد صورت بگیره، آدم تمام ارزش­های خودشو از دست می­ده، چون دزدان معرفتی بسیار زیرکند و می­دونن که از چه راه­هایی جواهرات یه انسان رو غارت بکنن.

و اما کسانی که خودشون رو از غریبه­ها دور می­کنن و اونها رو به خود راه نمی­دن، در واقع به خودشون دروغ می­گن، به دور خود حصار کشیده­ان و خود رو مثل یه آب راکد نگه داشتن، اونها جرأت رویارویی با مخالف رو ندارن، لذا اون طور که باید اطلاعات خود رو سامان نمی­دن و اونها رو خاک خورده نگه می­دارن تا بپوسن.

ولی فرد آگاه با حضور به موقع، جلوی دزد رو می­گیره که حساب کار دستش بیاد، با آگاهی و ایمانی که نسبت به داشته­هاش پیدا می­کنه، ارزش اونها رو بهتر می­دونه.

حالا خوب فکر کن! اگه یه دزد به حوزه ارزشی تو وارد بشه، چه چیزهایی داری که ممکنه براش قابل توجه باشه؟ این دزدها ممکنه از چه راه­هایی وارد حوزه فکری جوانان بشن؟


نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :