سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 سکوت مردم در مقابل واقعه عاشورا...؟؟؟؟(2) - حیات طیبه

سکوت مردم در مقابل واقعه عاشورا...؟؟؟؟(2)

جمعه 87 بهمن 18 ساعت 11:17 صبح

در ادامه مطلب قبل خانم زهرا بهزاد :

  بازسازی دوباره صحنه غدیر خم به دست اما حسین(ع) و باز بی خبری و ناآگاهی و بدعهدی مردم جفاکار  وضعیت شهر ها هم که به تفصیل گفته شد:

1- بصره یک شهر نظامی بود و اصلاً کاری نداشت.

2- کوفه:مرکز خلافت علی(ع) بود ولی مردم گنگ و ناآگاه داشت که هر روز چهره عوض می کردند.

امام علی(ع) به مردم کوفه فرمودند: شامیان در باطل خود یک سخن اند و شما در حق خویش پراکنده.

3- مدینه: شهر محمد(ص) ولی دستخوش دگرگونی شده بود. هنگامی که امام از مدینه به مکه رفت عکس العملی نشان ندادند و نشانه این است که تن آسایی را به جنگ ترجیح می دادند.

  4- مکه: مرکز حکومت عبدالله بن زبیر که خود را کنار کشیده بود و تصمیم داشت که تماشاگر باشد و در ضمن معاویه قبل از وفاتش وعده هایی از جانب یزید داده بود.

  5- دمشق: که واقعاً مرکز خلافت امویان بود و اصلاً نمی شد حرفی درباره آن زد. در ضمن به دلیل تبلیغات سوء معاویه دشمنی مردم با علی(ع) رنگ دینی گرفت.

از بررسی اوضاع و احوال این شهرها درمی یابیم که کوفه فقط برای اینکه بخواهد ضرب شصتی به شام نشان دهد امام را دعوت کردند. به خاطر صلاح

حکومت اسلامی. در همین 25سال آخر بود که اسلام در سراشیبی سقوط افتاد.

کوفه: درد دین نداشتند بلکه به ظاهر دعوت کردند و غرض سیاسی داشتند مرکز خلافت از دمشق به کوفه بیاید

از آنچه گفته شد به این نتیجه می رسیم که:

.

1- اکثریت قریب به اتفاق نسل مسلمان که آن روزها در شبهه جزیره عربستان زندگی می کرد در پایان خلافت عمر متولد، در عصر عثمان پرورش و در دوره معاویه وارد اجتماع شده بودند.

2-  50ساله های آن نسل پیغمبر را ندیده بودند و 60ساله ها هنگام مرگ وی 10ساله بودند. از آنان که پیغمبر را دیده و صحبت او را شنیده بودند چند تنی باقی مانده بودند که در کوفه، مدینه، مکّه و یا دمشق به سر می بردند. مردمانی 70ساله یا هفتاد و اند ساله که ترجیح می دادند پیش از آنکه به فکر پرداختن به کارهای زندگی باشند آماده بستن بار سفر آخرت و پذیرای مرگ باشند.

3- اکثریت مردم به خصوص طبقه جوان که چرخ فعالیت اجتماع را به حرکت در می آوردند یعنی آنان که سنشان بین 25 تا 35 بود آنچه از نظام اسلامی پیش رو داشتند حکومت افراد دنیا طلب، مال اندوز، تجمل گرا و... بود و مهم تر نژاد پرست. این نسل تا خود و محیط خود را شناخته بود حامان بی رحمی بر خود می دید که هر مخالفی را می کشت و یا به زندان می افکند.

4-      آن دسته از مسلمانان که سخت گیری عصر عمر را دیده و از بیم باز خواست او مجبور بودند ظاهر کار را حفظ کنند، با برخورداری مالی که در دوره بعد (عثمان) نصیبشان شده بود برای خود زندگی آسوده ای آماده کرده بودند تا در روزگار پیری و ناتوانی بهره مند شوند. چون نمی خواستند آسایش خود را به هم بزنند هر حادثه ای که پیش می آمد هر چند مخالف ظاهر دین بود برای آن تأویلی درست می کردند تا از سرزنش وجدان در امان باشند.

5-      آشنایی مردم این سرزمین با طرز تفکر همسایگان و راه یافتن بحث های فلسفی در حلقه های مسجد راه را برای گریز این دسته از مسؤلیت های دینی فراخ تر می کرد. در دوره دوم حکومت اموی ما شاهد ترویج فرقه های باطل نظیر: جبریّه،که از نظر عقیدتی، سیاسی با سیاست معاویه همسو بودند، آثار شوم و مرگباری را در جامعه بوجود آورد و سکوت تلخ و ذلت باری را بر جامعه حکمفرما ساخت. در اثر این سیاست شوم شخصیت جامعه اسلامی مسخ شد به طوری که مسلمانان با آن که می دانستند اسلام هیچ وقت اجازه نمی دهد مطیع زمام دارانی بیدادگر باشند که به نام دین بر آنها حکومت می کرد بر اثر ضعف و ترس و ناآگاهی از حاکمان ستمگر پشتیبانی می کردند و برخلاف منطق قرآن و تعالیم پیامبر تبدیل به افرادی ترسو، سازشکار و ظاهر ساز گشته بودند.

6- هر اندازه مسلمانان از عصر پیامبر دور می شدند خوی ها و خصلت های مسلمانی را بیشتر فراموش می کردند و سیرت های عصر جاهلی به تدریج بین آنان زنده می شد: برتری فروشی نژادی، گذشته خود را فرایاد رقیبان آوردن، روی در روی ایستادن های تیره ها و قبیله ها به خاطر تعصب های نژادی و کینه ای از یکدیگر.

7- چیزی که آنرا روح شریعت اسلامی می دانیم، پرهیزگاری و عدالت در اجتماع دیده نشد. از احکام اجتماعی تنها جمعه و جماعت آن هم به صورت تشریفاتی. گاهی همین صورت های تشریفاتی هم به بدعت بلکه فسق می گرایید. ولید برادر مادری عثمان که از جانب وی حاکم کوفه بود بامداد مست و خمار به مسجد می رفت و نماز صبح را 3رکعت می خواند سپس به مردم می گفت اگر می خواهید رکعتی چند بر آن بیفزاییم و خوب شد که کم نخواندیم.

8- در دوره پیغمبر و ابوبکر و عمر و عثمان میدان جنگ هایی که بود در قلمرو کافران و سرزمین های غیر عربی بود و عرب علاوه بر آنکه با غیر عرب می جنگید با کافران هم پیکار می کرد اما چنانکه گفته شد در جنگ های جمل، صفین، نهروان مسلمانان روی در روی یکدیگر ایستاده بودند و یکدیگر را کشتند در نتیجه از نظر عده ای که ایمان ضعیفی داشتند جهاد اسلامی رنگ جنگ های "ایام عرب جاهلی" را به خود گرفته بود و خونخواهی جاهلی که محمد(ص) در حجه الوداع آن را زیر پا گذاشت از نو زنده شد.

9-  در سرزمین های اسلامی شام دربست طرفدار خاندان بنی امیه بود، مکّه و مدینه نسبت به قیام حسین(ع) عکس العمل نشان نداد. تنها عراق که آن هم کوفه به پاخاست که آن هم چه به پاخاستنی!

10- هرچند گروهی از مردم عراق به خاطر عِرق دینی و همیّت اسلامی از مردم عراق طالب برگشت حکومت عادلانه و تجدید سنت عصر پیغمبر بودند اما سران قبایل و اشراف که سر رشته کارها به دست آنان بود تا این درجه حسن نیت نداشتند و می خواستند عراق پیروز شود تا کینه خود را از شام بگیرد.

منابع:

1)      قیام حسین – دکتر سید جعفر شهیدی2)      حماسه عشق – موسی اشرفی3)      حسین بهشت موعود – فرشته گل محمدی4)      لهوف – سید بن طاووس5)      فتح خون – سید مرتضی آوینی6)      صد گفتار – استاد مطهری7)      الارشاد – شیخ مفید8)      نفس المهموم – شیخ عباس قمی (ره)9)      حکمت ها و اندرزهای استاد مطهری10)  روایت کربلا – آقای بهتاش11)  شرح زندگانی حسین بن علی(ع) – تألیف دانشگاه آزاد12) ارجاع به چند سخنرانی شهید مطهری

 


نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :