سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 ایران و انقلاب اسلامی - حیات طیبه

سالروز شهادت استاد مبارز

جمعه 88 اردیبهشت 11 ساعت 2:21 عصر

مختصر زندگی نامه

سیزدهم بهمن ماه  سال 1298 فریمان میزبان نوزادی  شد که  او را مر تضی  نامیدند. سیزده  سال بعد مرتضی  طلبه  حوزه  علمیه  شد و در سال 1316 برای  ادامه  تحصیل علوم دینی  به  قم مراجعت کرد و در محضر درس اساتیدی  چون امام  خمینی  (ره)، آیت الله العظمی  بروجردی  و علامه  سید محمد حسین طباطبایی  شرکت نمود. سال 1331 بود  که  به  تهران مهاجرت کرد و شروع  به تدریس در دانشکده  معقول و منقو ل (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه  تهران نمود و در همان زمان به  همکاری  با مجامع  اسلامی  وکانونهای  مذهبی  پرداخت. در پانزدهم خرداد ماه  42 دستگیر و راهی  زندان شد و یکسال پس از آن به  صلاحدید امام خمیبی  (ره) با جمعیت های  مؤتلفه  اسلامی  آغاز به  همکاری  نمود. پس از چندی  حسینیه  ارشاد تهران را تأسیس کرد که  گام مؤثری  درجهت جذب  و سازماندهی  جوانان بود. در سال 1348 به دلیل انتشار اعلامیه ای  مبنی  بر جمع آوری  کمک  به  آوارگان فلسطین راهی  زندان شد. سال 1354 بود که  رژیم به دلیل  احساس خطری  که  از جانب  شهید مطهری  می نمود ایشان را ممنوع المنبر اعلام کرد. دو سال بعد در سال 1356 استاد اقدام به  پایه گذاری  جامعه  روحانیت مبارز تهران نمود. در سا ل 1357 در سفری  به  پاریس مسؤولیت تشکیل شورای  انقلاب  از سوی  امام (ره) به  ایشان واگذار شد. او که  پاره  تن امام بود در اردیبهشت ماه  1358 پس از سالها تلاش در جهت اعتلای  کلمه  الله  به  دست گروه  فرقان به  شهادت رسید.

 

 

 

 

 

 

خاطرات

پشت در مکتب خانه:

شهید مطهری از سن 5 سالگی اشتیاق و علاقه خود را به مکتبخانه و درس نشان می‌داد، به طوری که در یک شب مهتابی که نور ماه حیاط را روشن کرده بود، او به خیال اینکه صبح شده است،‌ دفتر و کتابش را برداشته،‌ به سوی مکتبخانه روان شد و هنگامیکه با در بستة مکتبخانه مواجه گردید، همانجا به خواب رفت، صبح فردا پدر و مادر متوجه شدند که مرتضی در خانه نیست، با نگرانی در کوی و برزن به دنبالش گشتند، و سرانجام او را در پشت مکتبخانه در حالیکه آرام خوابیده بود، یافتند.

ازدواج:

 پدرم از روحانیون خراسان و بسیار متواضع، متدین و با تقوا بود. 11 سال بیشتر نداشتم که یک شب در خواب دیدم در روی زمین اتاق پدرم یک برگه کاغذ افتاده و بر آن نگاشته شده: «برای مرتضی در تاریخ بیست و نهم عقد می شود.» با کمال تعجب از خواب بیدار شدم. مدتها گذشت و مادرم خواستگاران مرا با عنوان ادامه تحصیل رد کرد. تا اینکه مرتضی مطهری به علت آشنایی با پدرم به خواستگاری من آمد. اما مادرم مسأله درس خواندن مرا مطرح نمود و مرتضی گفت:«هیچ اشکالی ندارد، می توانند درسشان را ادامه بدهند و دیپلم بگیرند.» سرانجام در روز بیست و سوم مادرم موافقت خود را اعلام نمود. همان روز گفتند:«‌بیست و نهم برای عقد روز خوبی است.»‌و من در همان روز در سن 13 سالگی به عقد ایشان در آمدم. تازه آن موقع حقیقت خوابی را که دیده بودم، برایم روشن شد.    راوی: همسر شهید

 شهادت:

اواخر شب بود و ما با هزاران اندوه از بیمارستان به منزل بازگشتیم. اصابت تیر جمجمه را سوراخ کرده بود و کبوتر روح پدر به آسمان پرکشیده بود. هر کدام از ما با دریایی از غم و گلویی فشرده از بغض سربر بالین نهادیم، خواب از چشمهای ما فرسخ ها فاصله داشت غرق در افکار خود بودیم و عقربه های ساعت به عدد و نزدیک می شدند. سکوت نیمه شب را صدای زنگ ساعت پدر شکافت، نماز شب که از زمان طلبگی اش هرگز آنرا ترک نکرده بود، آن شب هم انتظارش را می کشید، ساعت مدتها زنگ می نواخت اما هیچ دستی به سوی سجاده استاد دراز نشد. آن شب صدای زنگ ساعت، غمگین ترین نوحه فراق استاد بود.

راوی: فرزند شهید

قسمتی از پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت استاد مطهری:

انا لله و انا الیه راجعون 

اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران، ضایعه ی اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام و مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری قدّس سرّه را تصلیت و تبریک عرض می کنم؛ تصلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و عرضنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج روی ها و انحرافات مبلرزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد. در اسلم عزیز به شهادت این فرزند برومند وعالم جاودان سلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک از داشتن این شخصیت های فداکارکه در زندگی و پس از آن با جلوه خود نود نور افشانی کرده و می کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که که با شعاع فروزان خود که مردگان را حیات می بخشند و به ظلمت ها نور می افشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسان ها و به امت اسلامی تبریک می گویم. من اگر چه فرزند عزیزی که پاره تنم بود از دست دادم کن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.

«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بد خواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.

اینجاتب روز پنج شنبه 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکاد و مجاهد در راه اسلام و ملت عزای عمومی اعلام می کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنج شنبه و جمعه به سوگ می نشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز، عظمت و عزت مسئلت می نمایم.

سلام بر شهدای راه حق و آزادی.                                               

روح الله الموسوی الخمینی                

12/2/58                        

         

                                                                  سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش                       

 


نوشته شده توسط : فاطمه نوید

نظرات ديگران [ نظر]


سؤالاتی درباره اهداف انقلاب اسلامی

دوشنبه 87 بهمن 14 ساعت 3:20 عصر


برای نسل من سؤال های بسیاری جدی در مورد انقلاب و اهداف آن مطرح است . برای همین چند تا از این سؤالات کلیدی و اصلی را با استاد گرانقدر ، جناب آقای نوید در میان گذاشتیم:

·     انقلاب برای چه به وقوع پیوست ؟ اهداف و دستاورد اصلی انقلاب و رهبران انقلاب چه بود؟
حادثه بزرگی که در این ایام اتفاق افتاد ، در صحنه ملی و جهانی تأثیرات مثبت و شگرفی به همراه داشت ، در نتیجه می طلبد که گاهی تأملی روی این پدیده داشته باشیم و فرصت هایش را شناسایی کنیم و نسبت خودمان را با انقلاب و مأموریت و مسئولیتی که در مقابل این نعمت الهی داریم را بازگویی کنیم .
اصلی ترین هدف انقلاب و بنیانگذار و تئوریسین انقلاب ، ایجاد یک تحول در اندیشه و رفتار و افکار آدمیان و جامعه انسانی بوده و هست . همان رسالت و هدفی که انبیاء الهی تعقیب می کردند .
باید یک انسان جدیدی را تعریف و تربیت کنیم ، که در باورها ، در اندیشه ، در رفتار و در افکار با انسان مدرنیته متفاوت باشد ، اما این توجه هم داریم که در عصر حاضر ،  پدیده هایی برای انسان مهم است که ما هم برای آنها ارزش قائلیم . یک نمونه عینی اش توسعه و پیشرفت ، به مفهوم دقیق کلمه است ، یعنی ابعاد مختلف توسعه مثل ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی مورد توجه باشد ، که شاید واژه "رشد" از واژگان قرآنی بهتر از واژه توسعه ، گویای این مطلب باشد .
بنابراین هدف انقلاب ایجاد رشد و بالنگی در فرد و جامعه انسانی است. انسان رشد یافته ، زندگی رشد یافته ای خواهد داشت ، اقتصاد رشد یافته ، آموزش و پرورش و فرهنگ رشد یافته ، ادب ، هنر ، موسیقی ، ... و هر آنچه که مربوط به جامعه انسانی است را در اوج  خودش جستجو می کند و سعی می کند اینها را به کمال برساند . اما هیچکدام از اینها برای ما هدف نیستند ، همه اینها مسائلی در راستای آن هدفی که به دنبالش هستیم ، هستند .
چنانچه خداوند، فرموده : " إنَّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لللّه رب العالمین" ، یعنی در همه افکار و رفتار من ، در هر فعالیتی که انجام می دهم ، یک گمشده ای وجود دارد و آن هم "للّله رب العالمین" است ، به مقام عبودیت رسیدن است .
انقلاب هم چنین ادعایی داشت . از این زاویه است که آدم احساس می کند که هر چه پای این اندیشه وقت بگذارد ، انرژی بگذارد ، عمر بگذارد ، سود برده و گناه انسان هایی که به گونه ای رفتار می کنند و عمل می کنند و عملکردشان این هدف مقدس را زیر سؤال می برد ، چه عظیم است .

·     آیا ما به این هدف رسیدیم ؟ آیا اینگونه افراد تربیت شدند ؟ و یا اینکه ما روز به روز از این هدف دورتر می شویم ؟

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : هدی مقدسی

نظرات ديگران [ نظر]


بهانه گیری بسه!

یکشنبه 87 بهمن 13 ساعت 2:1 عصر

                                          

      ایام دهه فجر یادآور خاطرات زیادیه، نمی دونم کی چنین ابتکاری داشته که اسم این ایام رو دهة فجر گذاشته، دهة فجر من رو به یاد جشن های مدرسه می اندازه، اون موقع ها که دبستانی بودیم و به دنبال فرصت برای بازیگوشی کردن ، دهة فجر در مدرسه این فرصت را به ما می داد، فقط بازی بود و شادی، نمایش و تئاتر و سرود، شیرینی و شکلات، یادمه تو طول ده روز هر روز نوبت یه پایه بود، که هر لباسی دوست داره بپوشه و هر اسباب بازی دوست داره بیاره مدرسه، یادش بخیر! بین کلاس ها برای بهترین تزئین مسابقه بود، از یک ماهه قبل فکر می کردیم چطوری کلاسمون رو تزئین کنیم تا برنده شیم، نمی دونم دبستانی های الآن هم همین طورند یا نه!

      همة کشورها در تقویم تاریخشان یک روز رو به عنوان استقلال یا انقلاب یا تأسیس دارند، و در این ایام جشن می گیرند. چرا بعضی ها تو کشور ما این ایام رو مسخره می کنند؟! تازه ماهیت انقلاب ما در هیچ جای دنیا وجود نداره و تکرار نمی شود، بعضی ها عادت کردند به بهانه گیری و غرغرکردن.

      به گفته امام خمینی انقلاب ما انقلاب نور بود، اهداف ما دنیایی نبود، برای مادیات نبود. برای زنده کردن ارزشها بود، برای این بود که الآن ما خانم ها بتونیم با شخصیت انسانی وارد جامعه بشیم نه با جاذبه های جنسیتی، برای این بود که پرچم امام حسین با افتخار سر در منزل مردم نصب بشه، برای این بود که صدای اذان که بلند می شه همه با افتخار به مسجد بروند نه با ترس و لرز که شاید یه ساواکی اون ها رو دستگیر کنه، برای این بود که قانون ما قانون اسلامی شه، حالا اگر از این اهداف الهی و معنوی دور شدیم جای گله کردن داره، که اونهم تقصیر خودمونه که افتادیم دنبال دنیا.

      وقتی یک کم فقط یک کم بهمون فشار می یاد، داد و فریاد می کنیم و همة ارزشهای انقلابی رو زیر سوال می بریم و با ماهواره های خارجی هم صدا می شویم، من نمی گم مشکلات اقتصادی نداریم، داریم اما همون قبل انقلابش هم بود، اگر اون موقع من و شما جزء خانواده های کم درآمد بودیم، الآن متوسط هستیم. باز هم نمی گم که قشر ضعیف نداریم،اما چرا همه چیز رو می اندازیم تقصیر دولت، یک کم خودمون هم به فکر باشیم، به جای خرج های بی خودی یک کم کمک به اطرافیانمون کنیم.

      انقلاب ما برای نان نبود، برای نام بود، نام اسلام، برای آزادی مسلمانان. من افتخار می کنم که هر جا مسلمانی هست، ایران و امام خمینی رو می شناسه، و الگوی خودشون قرار دادند، تو تلویزیون مستندی پخش می کرد از کشورهایی که شاه در فرارش در اونها اقامت داشت، یکی از این کشور ها پاناما بود، با مردی مصاحبه کردند که زمان فرار شاه به جرم اعتراض به اینکه چرا یک دیکتاتور به کشور آنها پناه آورده در آن زمان دستگیر شده بوده، اما او الآن مردی 40 یا 50 ساله بود و جزء فعالان سیاسی کشورش. او می گفت چشم همة ما به مردم ایرانه، توی دفتر کارش پر بود از کتاب های امام خمینی و با عشق از او یاد می کرد.

بله، با حرکت امام خمینی، کشور ما نمونه ای از یک ملّت بیدار شد و اگر می بینیم الآن همة سردمداران با ما لج افتادند به خاطر اقدام امامه، کمی با انصاف تر باشیم.

کاری نکنیم که پرچم امام و خون شهدای انقلاب پایمال بشه.

بگذاریم روز به روز شیطان های ابر قدرت از ما ناامیدتر شوند.


نوشته شده توسط : سمیرا ماهروزاده

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :