: منوي اصلي :
صفحه اصلي وضعيت من در ياهو پست الكترونيك پارسي بلاگ
ورود به مدیریت درباره من
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
بچه های قلم [53]دلنوشته ها [83]جهاد دانشگاهی دانشگاه الزهرا [122]... تا از برهوت حرف بگذری [50]بسیج [174]تا ساحل امید [135]سجاده ای پر از یاس [95]تبیان [31][آرشیو(8)] : لوگوي وبلاگ : : لينك دوستان من : نگاهی به اسم اوآرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلامچشمه های کوثرسپاه محمد می آیدراهی بزن که آهی... : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : بتمن[2] . شوالیه سیاه[2] . صلح و دوستی . عرش . عیسی بن مریم . غریبه . فرشته . کوه . ما هم منتظریم! . ماه_فاطمه نوید . مرگ . مسلمان ترین مسیحی . نسیم . بصیرت . حوزه معرفتی . خدا . دریا . دزد . سازش سیاسی . ستاره . شر نقاب دار . شفاعت نمودن . اخراجی ها2 . ارزشها . استعمار . اسلام حقیقی . اسلام دروغین . امید . اهمیت اعتقاد به مهدویت . ای فاطمه . : آرشيو يادداشت ها : مناسبت ها ی مذهبیزن ومردپذیرش اصل تفاوت در دینحجآینده مرموزغزهمحرمایران و انقلاب اسلامیمتنوعبهار : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید روی ماه و لای ستاره ها سه شنبه 87 اسفند 13 ساعت 4:14 عصر یک نفر دنبال خدا می گشت، شنیده بود که خدا آن بالاست و عمری دیده بود که دست ها رو به آسمان قد می کشد. پس هر شب از پله های آسمان بالا می رفت، ابرها را کنار می زد، چادر شب آسمان را می تکاند، ماه را بو می کرد وستاره ها را زیرورو. او می گفت:« خدا حتما یک جایی همین جاهاست.» و دنبال تخت بزرگی می گشت به نام عرش؛ که کسی بر آن تکیه زده باشد. او همه آسمان را گشت اما نه تختی بود نه کسی. نه رد پایی روی ماه بود و نه نشانه ای لای ستاره ها... از آسمان دست کشید، از جست و جوی آن آبی بزرگ هم. آن وقت نگاهش به زمین زیر پایش افتاد. زمین پهناور بود و عمیق. پس جا داشت تا خدا را در خود پنهان کند. زمین را کند، ذره ذره و لایه لایه و هرروز فروتر رفت و فروتر... خاک سرد بود و تاریک و نهایت آن جز یک سیاهی بزرگ چیز دیگری نبود. نه پایین و نه بالا، نه زمین و نه آسمان. خدا را پیدا نکرد. اما هنوز کوه ها مانده بود. دریاها و دشت ها هم. پس گشت و گشت و گشت. پشت کوه ها و قعر دریا را، وجب به وجب دشت را. زیر تک تک همه ریگ ها را. لای همه قلوه سنگ ها و قطره قطره آب ها را. اما خبری نبود از خدا خبری نبود. نا امید شد از هر چه گشتن بود و هر چه جست و جو. آن وقت نسیمی وزیدن گرفت. شاید نسیم فرشته بود که می گفت خسته نباش که خستگی مرگ است. هنوز مانده است، وسیع ترین و زیباترین و عجیب ترین سرزمین هنوز مانده است. نسیم دور او گشت و گفت:« این جا مانده است، این جا که نامش تویی!» و تازه او خودش را دید، سرزمین گمشده را دید. نسیم دریچه کوچکی را گشود، راه ورود تنها همین بود. و او پا بر دلش گذاشت و وارد شد. خدا آن جا بود. بر عرش تکیه زده بود و او تازه دانست عرشی که در پی اش بود همین جاست. سال ها بعد وقتی که او به چشم های خودش برگشت ، خدا همه جا بود؛ هم در آسمان و هم در زمین. هم زیر ریگ های دشت و هم پشت قلوه سنگ های کوه، هم لای ستاره ها و هم روی ماه. نوشته شده توسط : فاطمه نوید نظرات ديگران [ نظر] :لیست کامل یاداشت ها : همه باهم در انتخابات دهم ریاست جمهوریشهادت حضرت زهرا(س)اهمیت اعتقاد به مهدویت (2)اهمیت اعتقاد به مهدویت و ترس دشمنان اسلام از این عقیده(1)ایام فاطمیه[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
نگاهی به اسم اوآرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلامچشمه های کوثرسپاه محمد می آیدراهی بزن که آهی... : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : بتمن[2] . شوالیه سیاه[2] . صلح و دوستی . عرش . عیسی بن مریم . غریبه . فرشته . کوه . ما هم منتظریم! . ماه_فاطمه نوید . مرگ . مسلمان ترین مسیحی . نسیم . بصیرت . حوزه معرفتی . خدا . دریا . دزد . سازش سیاسی . ستاره . شر نقاب دار . شفاعت نمودن . اخراجی ها2 . ارزشها . استعمار . اسلام حقیقی . اسلام دروغین . امید . اهمیت اعتقاد به مهدویت . ای فاطمه . : آرشيو يادداشت ها : مناسبت ها ی مذهبیزن ومردپذیرش اصل تفاوت در دینحجآینده مرموزغزهمحرمایران و انقلاب اسلامیمتنوعبهار : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید روی ماه و لای ستاره ها سه شنبه 87 اسفند 13 ساعت 4:14 عصر یک نفر دنبال خدا می گشت، شنیده بود که خدا آن بالاست و عمری دیده بود که دست ها رو به آسمان قد می کشد. پس هر شب از پله های آسمان بالا می رفت، ابرها را کنار می زد، چادر شب آسمان را می تکاند، ماه را بو می کرد وستاره ها را زیرورو. او می گفت:« خدا حتما یک جایی همین جاهاست.» و دنبال تخت بزرگی می گشت به نام عرش؛ که کسی بر آن تکیه زده باشد. او همه آسمان را گشت اما نه تختی بود نه کسی. نه رد پایی روی ماه بود و نه نشانه ای لای ستاره ها... از آسمان دست کشید، از جست و جوی آن آبی بزرگ هم. آن وقت نگاهش به زمین زیر پایش افتاد. زمین پهناور بود و عمیق. پس جا داشت تا خدا را در خود پنهان کند. زمین را کند، ذره ذره و لایه لایه و هرروز فروتر رفت و فروتر... خاک سرد بود و تاریک و نهایت آن جز یک سیاهی بزرگ چیز دیگری نبود. نه پایین و نه بالا، نه زمین و نه آسمان. خدا را پیدا نکرد. اما هنوز کوه ها مانده بود. دریاها و دشت ها هم. پس گشت و گشت و گشت. پشت کوه ها و قعر دریا را، وجب به وجب دشت را. زیر تک تک همه ریگ ها را. لای همه قلوه سنگ ها و قطره قطره آب ها را. اما خبری نبود از خدا خبری نبود. نا امید شد از هر چه گشتن بود و هر چه جست و جو. آن وقت نسیمی وزیدن گرفت. شاید نسیم فرشته بود که می گفت خسته نباش که خستگی مرگ است. هنوز مانده است، وسیع ترین و زیباترین و عجیب ترین سرزمین هنوز مانده است. نسیم دور او گشت و گفت:« این جا مانده است، این جا که نامش تویی!» و تازه او خودش را دید، سرزمین گمشده را دید. نسیم دریچه کوچکی را گشود، راه ورود تنها همین بود. و او پا بر دلش گذاشت و وارد شد. خدا آن جا بود. بر عرش تکیه زده بود و او تازه دانست عرشی که در پی اش بود همین جاست. سال ها بعد وقتی که او به چشم های خودش برگشت ، خدا همه جا بود؛ هم در آسمان و هم در زمین. هم زیر ریگ های دشت و هم پشت قلوه سنگ های کوه، هم لای ستاره ها و هم روی ماه. نوشته شده توسط : فاطمه نوید نظرات ديگران [ نظر] :لیست کامل یاداشت ها : همه باهم در انتخابات دهم ریاست جمهوریشهادت حضرت زهرا(س)اهمیت اعتقاد به مهدویت (2)اهمیت اعتقاد به مهدویت و ترس دشمنان اسلام از این عقیده(1)ایام فاطمیه[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها : بتمن[2] . شوالیه سیاه[2] . صلح و دوستی . عرش . عیسی بن مریم . غریبه . فرشته . کوه . ما هم منتظریم! . ماه_فاطمه نوید . مرگ . مسلمان ترین مسیحی . نسیم . بصیرت . حوزه معرفتی . خدا . دریا . دزد . سازش سیاسی . ستاره . شر نقاب دار . شفاعت نمودن . اخراجی ها2 . ارزشها . استعمار . اسلام حقیقی . اسلام دروغین . امید . اهمیت اعتقاد به مهدویت . ای فاطمه . : آرشيو يادداشت ها : مناسبت ها ی مذهبیزن ومردپذیرش اصل تفاوت در دینحجآینده مرموزغزهمحرمایران و انقلاب اسلامیمتنوعبهار : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
مناسبت ها ی مذهبیزن ومردپذیرش اصل تفاوت در دینحجآینده مرموزغزهمحرمایران و انقلاب اسلامیمتنوعبهار
: نوای وبلاگ :
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
ما صاحبی داریم
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
روی ماه و لای ستاره ها
یک نفر دنبال خدا می گشت، شنیده بود که خدا آن بالاست و عمری دیده بود که دست ها رو به آسمان قد می کشد. پس هر شب از پله های آسمان بالا می رفت، ابرها را کنار می زد، چادر شب آسمان را می تکاند، ماه را بو می کرد وستاره ها را زیرورو.
او می گفت:« خدا حتما یک جایی همین جاهاست.» و دنبال تخت بزرگی می گشت به نام عرش؛ که کسی بر آن تکیه زده باشد. او همه آسمان را گشت اما نه تختی بود نه کسی. نه رد پایی روی ماه بود و نه نشانه ای لای ستاره ها...
از آسمان دست کشید، از جست و جوی آن آبی بزرگ هم. آن وقت نگاهش به زمین زیر پایش افتاد. زمین پهناور بود و عمیق. پس جا داشت تا خدا را در خود پنهان کند. زمین را کند، ذره ذره و لایه لایه و هرروز فروتر رفت و فروتر...
خاک سرد بود و تاریک و نهایت آن جز یک سیاهی بزرگ چیز دیگری نبود.
نه پایین و نه بالا، نه زمین و نه آسمان. خدا را پیدا نکرد. اما هنوز کوه ها مانده بود. دریاها و دشت ها هم. پس گشت و گشت و گشت. پشت کوه ها و قعر دریا را، وجب به وجب دشت را. زیر تک تک همه ریگ ها را. لای همه قلوه سنگ ها و قطره قطره آب ها را. اما خبری نبود از خدا خبری نبود.
نا امید شد از هر چه گشتن بود و هر چه جست و جو.
آن وقت نسیمی وزیدن گرفت. شاید نسیم فرشته بود که می گفت خسته نباش که خستگی مرگ است. هنوز مانده است، وسیع ترین و زیباترین و عجیب ترین سرزمین هنوز مانده است.
نسیم دور او گشت و گفت:« این جا مانده است، این جا که نامش تویی!» و تازه او خودش را دید، سرزمین گمشده را دید. نسیم دریچه کوچکی را گشود، راه ورود تنها همین بود. و او پا بر دلش گذاشت و وارد شد. خدا آن جا بود. بر عرش تکیه زده بود و او تازه دانست عرشی که در پی اش بود همین جاست.
سال ها بعد وقتی که او به چشم های خودش برگشت ، خدا همه جا بود؛ هم در آسمان و هم در زمین. هم زیر ریگ های دشت و هم پشت قلوه سنگ های کوه، هم لای ستاره ها و هم روی ماه.
نوشته شده توسط : فاطمه نوید
نظرات ديگران [ نظر]
همه باهم در انتخابات دهم ریاست جمهوریشهادت حضرت زهرا(س)اهمیت اعتقاد به مهدویت (2)اهمیت اعتقاد به مهدویت و ترس دشمنان اسلام از این عقیده(1)ایام فاطمیه[عناوین آرشیوشده]