• وبلاگ : حيات طيبه
  • يادداشت : همه باهم در انتخابات دهم رياست جمهوري
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من محمد رضايي 33 ساله اهل قوچان که در سال 81 يک قطعه زمين به شماره (20 )از اراضي دادگاه انقلاب قوچان فاز 2 از خانم مليحه عطاران فاروجي خريداري کردم که اين زمين را در سال82 به پدرم واگذار کردم ودر سال 83 ازدواج نمودم وپس از 13 ماه رفت و آمد در بهمن 84 به علت زير بار نرفتن براي زدن قولنامه همين زمين به نام همسرم مهريه اش را به اجرا گذاشت وقطع ارتباط کامل کرد وشکايت بازي ها عليه يکديگر شروع شد(رجوع به ليست 31مورد پرونده)تا آبان86 که پدرم متوجه ديوارکشي زمين شد وپس از پيگيري ماجرا متوجه شديم خريدار زمين حاج آقا حسن مهدوي نيک از قضات دادگستري قوچان مي باشد که 3قطعه زمين از خانم مليحه عطاران خريداري نموده ((2قطعه مسکوني و1قطعه تجاري،که خانم عطاران قطعه(20)را درسال 81 به من فروخته بودند وقطعه (30 )را 3ماه زودتر از من به آقاي مغنيان فروخته بودن1باب مغازه هنوز مال خانم عطاران بود)) وپس از شکايت من وآقاي مغنيان عليه خانم عطاران متوجه شديم که وي نيز دختر دايي رييس دادگستري قوچان حاج آقا بزمي مي باشد ودر پي بررسي شکايتمان خانم عطاران در وهله اول ادعاي جعل امضا کردند که با گفتن ارجاع به کارشناس توسط داديار شعبه اول دادسراي قوچان آقاي احمدي خانم عطاران به دست و پا افتاده و چاره کار را در ادعاي محجوريت ديدند واز اين به بعد موش و گربه بازي ما همانند تام و جري شروع شد و به علت هم زمان بودن شکايت فروش مال غير ودرخواست نفقه از سوي همسرم(باوجود داشتن عدم تمکين و راي ازدواج مجدد ومنع اشتغال همسرم ودر خواست من از همسرم براي تعيين وضعيت زندگي)اين نفقه در دادگاه بدوي رد شد ولي با مغلطه بازي وفتنه گري همسرم و وکيلش مريم ميرزا خانزاده فرخاني اين پرونده خانوادگي دست مايه اي شد براي اعمال فشار که داديار شعبه اول دادسراي قوچان به من پيشنهاد حل کدخدامنشي پرونده فروش مال غير را داد واين فتنه گري و اعمال نفوذ پنهان ادامه يافت وبه خانم عطاران فرصت مدرک سازي داده شد که در سال 86بدون پيشينه قضايي از پزشکي قانوني خراسان رضوي نامه اي مبني برمسخ واقعيت وشخصيت(يعني جنون کامل)براي تير81 تا شهريور83 آوردند و در اين مدت ادعاي محجوريت خانم عطاران معاملات وکارهاي بانکي فراواني انجام داده که با بي مسوليتي دادسرا وبا انجام ندادن استعلامات دقيق ما فقط توانستيم يک مورد از معاملاتشان در زمان محجوريت را در دفتر خانه اسناد رسمي بيابيم که مورد معامله يک منزل مسکوني ششدانگ باسند بوده که درسال81 خريداري کرده ودر سال82 فروخته اند که تمام اين معامله در يک دفتر خانه اسناد رسمي بوده است وبعداز افشا شدن اين معاملعه به خانم عطاران فرصتي دوباره براي مدرک سازي داده شد واين بار ازدادگاه استاني ديگر راي حجر مبني برسفاهت آوردند تا جايي که به اعتبار اين راي سفاهت خانم عطاران مدعي شدند که همين معامله منزل مسکوني در دفترخانه اسناد رسمي با اجبار و تهديد وزور و کنشهاي ضد اجتماعي بوده است ودر شوراي حل اختلاف فقط براي معامله با من درخواست ابطال مبايعه نامه کردند و عليه شاکي ديگر آقاي مغنيان که قطعه 30را 3ماه زودتر از من خريداري کرده بودند شکايت نکردند حال چه ماجرايي در پشت پرده است نمي دانم تا جاي که حتي تا الان عليه اين معامله اجباري در دفترخانه اسنادرسمي هيچ اقدامي نکرده اند واين موش وگربه بازي ادامه يافت وچرخ گردون روزگار همچنان چرخيد تا اينکه دست تقديرپاي حاج آقا مهدوي را پس از يک سال ونيم اختلافمان بر سر زمين ويک سال بررسي پرونده طلاق توسط دادرس جمشيدي, باز کرد وبعداز بي توجهي به شکايتهايم در تهران ومشهد(جناب حاج آقا شريعتي رييس دادگستري خراسان رضوي-فلاح هروي ارزشيابي قضات- حفاظت اطلاعات چهار طبقه) حاج آقا مهدوي نيک دادرس شعبه يک حقوقي قوچان به رياست حاج آقا بزمي (پسر عمه خانم عطاران)در 2جلسه طلاق صادر کرد(براساس نفقه به ناحق وشهادت بر شهادت کذب مريم هراسان ،کوروش ذکايي و علي فرزين مبني بر چار سال ترک زندگي) وپس از اصدار راي طلاق شکايتهايمان شدت بيشتري گرفت اعم از دادسرا و دادگاه ويژه روحانيت تهران ودادگاه ودادسراي ويژه روحانيت خراسان رضوي (پس از مغلطه بازي هاي فراوان منع تعقيب صادرکردند و ابلاغ کردن اين منع تعقيب درزندان قوچان خود حکايتيست) شکايت(من ومغنيان و رهنما) در کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي که آنهم انگار مربوط به اين کميسيون نبود طبق کدام قانون نمي دانم!!! وشکايت دردادسراي انتظامي قضات تهران در تاريخ23/1/89 توسط من و مغنيان و رهنما که هنوز روال قضايي خودرا در دبه هاي خيارشور وترشي چهار طبقه مشهد طي مي کند تا براي ماست مالي کردن جا بيفتد وبه مذاق مقامات قضايي پايتخت نشين کشور خوش بيايد تا مباداسوء جريانات تبديل به سوءهاضمه شود واين داستان هنوز ادامه دارد وآنچه نوشتيم و خوانديد خلاصه اي بود از خلاصه ها((طلاق گرفتن خانم عطاران از شوهرش در همين دادگاه قوچان به علت مغلطه بازي در بحث نفقه وادعاي جعل امضا براي کلاهبردار جلوه دادن شوهرش آقاي رهنما، ساخت وساز ما بر روي زمين 3سال پس از نتيجه ندادن تمام شکايتهايمان در قوچان ومشهد وتهران در مقابل تصرف عدواني وديوارکشي سه ساله حاج آقا مهدوي، شکايت نکردن حاج آقا مهدوي عليه خانم عطاران وشکايت(با گرفتن يک وکيل پايه يک) پس از 3سال عليه من به عنوان تصرف عدواني، چگونگي بررسي پرونده طلاق در شعبه 15 تجديد نظر خراسان رضوي (بر اساس چوب درخت طبق حرفي که خودشان گفتند)،طريقه ساخت و ساز ما بر روي زمين وگرفتن سند ششدانگ در سال88 با ديوار حاج آقا مهدوي نيک دادرس شعبه 1 حقوقي دادگستري قوچان ومهمتر از همه مطلع بودن حاج آقا مهدوي دادرس شعبه يک حقوقي دادگستري قوچان( قبل از خريدن زمينها از خانم مليحه عطاران فاروجي دختر دايي رييس دادگستري قوچان) از فروش قطعه 20و30 به من و مغنيان وخريدن اين سه قطعه به کمتراز نصف قيمت واقعي زمينها(مالخري) و... خيلي مطالب ديگر که در اين جا نتوانستم ذکر کنم